انواع جذبههای تبلیغاتی و سبکهای اجرایی

خلاقیت به چیزی فراتر از سرگرمکننده بودن نیاز دارد. هدف قرار دادن نیازهای مشتریان با جذبههای تبلیغاتی درست در بازاریابی امری حیاتی است.
در تبلیغات، انتخابهای بسیاری در رابطه با پیام وجود دارد که باید منتقل شوند. نحوهی انتقال آن پیام باید استراتژیک و قابل درک باشد. یکی از مهمترین اقدامات، تعیین هدف کمپین و مخاطب هدف خاص است. با آگاهی شفاف و روشن از هدف و مخاطب هدف مورد نظر، در مرحلهی بعد میتوان استعدادهای خلاقانه را بر آنچیزی که باید موضوع (زمینهی) مرسوم و درست باشد و اینکه چه مجموعهای از جذبههای تبلیغاتی و سبکهای اجرایی را باید به کار بست متمرکز کرد.
یک جذبهی تبلیغاتی رویکردی است که از نوعی پیام مد نظر برای تاثیر گذاری بر روش ارتباط گرفتن مشتری با آنچه فروخته میشود استفاده میکند. به منظور دسترسی به مشتری، باید از جذبهی (تاکتیک) درست استفاده شود و این کار بر مبنای هدف کمپین و نوع مشتری است که هدف واقع میشود.
جذبههای احساسی/عاطفی رایجترین جذبههای استفاده شده توسط بازاریابها هستند. این نوع جذبه عواطف مشتری را هدف قرار میدهند و بر تعهد و تعامل مشتری تاثیر میگذارند. در هر زمانی یک بازاریاب میتواند از طریق مشتری وضعیت را شناسایی کند، به ویژه با استفاده از عواطف و احساسات، درصد تبدیل (خرید) به صورت چشمگیری افزایش پیدا میکند.
ساده بگوییم، ایدهی استفاده از یک جذبهی عاطفی، ارتباط دادن نیازهای روانشناختی و اجتماعی فرد برای خرید یک محصول یا خدمات است.
جذبههای عاطفی شامل موارد زیر میشوند:
جذبهی شخصی – متمرکز بر عواطف دخیل در نیاز به عشق ورزیدن، شادمانی، عزت نفس، خوشبختی، امنیت، و سلامت خانواده.
جذبهی اجتماعی – متمرکز بر نیاز فرد برای تشخیص، احترام، دخالت، وابستگی، و موقعیت.
جذبهی ترس – متمرکز بر نیازهای مبتنی بر ترس افراد ……. ترس از دست دادن سلامتی، امنیت، و زیبایی.
جذبهی طنز – اثبات شده است «طنز» واقعا کارساز است، به خاطر آنکه توجه، ارتباط، و یادآوری ذهنی از طریق پیام طنزِ درگیر کننده بهبود پیدا میکند.
سایر انواع رایج جذبه شامل جذبهی جنسی، جذبهی موسیقی، جذبهی کمیابی، جذبهی ماجراجویی، تایید، جذبهی رمانتیک و … میشوند.
قدم بعدی استفاده از یک جذبهی بخصوص برای تعیین سبکهای اجرایی تبلیغات است. این امر برای اصلاح حیاتی است و باید همراستای با نوع جذبه باشد.
سبکهای اجرایی شامل موارد زیر میشوند:
سبک زندگی: یکی از موفقترین، و مرتبطترین استراتژیهای کنونی – نشان میدهد که «چگونه» محصول یا خدمات به طور کامل و بینقص با سبک زندگی مشتری «جور» خواهد بود یا راحتی یا کیفیت زندگیاش را ارتقاء خواهد داد. این فرمت را میتوان با جذبهی شخصی مرتبط دانست، که باعث میشود مشتری آرزوی سبک زندگی را بکند که میبیند افراد دیگر در تبلیغات تجربه میکنند، چون آنها به خوبی محصول را به تصویر کشیدهاند. اگر مشتری نتواند مزایای محصول/خدمات را برای خود «ببیند» یا «احساس» کند، فروشی اتفاق نخواهد افتاد. سبک زندگی به مشتری «چگونگی» را «نشان میدهد» و اشتیاقی نسبت به پیشنهاد مطرح شده در او ایجاد میکند. (مثلا از یک دست مبلمان راحتی فضای باز قطعا یک خانواده است که لذت خواهد برد).
برشی از زندگی: سبک موفق دیگر، که معمولا به جذبهی اجتماعی مربوط میشود، آدمها را در یک موقعیت عادی تصویر میکند که به خاطر محصول یا خدمات بخصوصی از زندگی لذت میبرند. این سبک هدفش ایجاد تعلق خاطر به یک پیشنهاد از طریق نشان دادن این نکته است که اگر به پیشنهاد رغبت نشان بدهند چگونه میتوانند از «برشی از زندگی خوب» لذت ببرند. (مثلا تبلیغاتی که یک سفر دریایی لوکس را تصویر میکند).
سخنران/تصدیق/تایید: اینکه بدهیم سلبریتیها یا کارشناسان محصولی را توضیح بدهند اغلب راهی است برای آنکه در مخاطب نسبت به یک برند اعتماد ایجاد کنیم. با وجود این، اعتماد باید به شکل موثق و معتبری ایجاد شود و نه اینکه فقط صدای غیررایگانی (پولی) باشد که در واقعیت در پس آن برند وجود ندارد.
فانتزی: ایجاد فانتزی حول و حوش یک محصول و آنچه میتواند برای یک مشتری انجام بدهد اغلب به خوبی با جذبهی اجتماعی– نیاز به شناسایی چیزی بزرگتر از خود آن- هماهنگ است.
طنز و فکاهی: مستقیما با جذبهی طنز هماهنگ است که مشتری را نسبت به چیزی متعهد میکند که سرگرم کننده و به یادماندنی است. بیش از 30% تبلیغات از طنز برای موفقیتهای بزرگتر استفاده میکنند.
سایر سبکهای اجرایی شامل موسیقیایی، علمی، رفتاری/تصویری هستند.
در کل، خلاق بودن بسیار مهم است، اما پیش از آنکه کسی بتواند در مسیر درست خلاقیت به خرج بدهد، هدف از کمپین و نیازهای مخاطب هدف باید تعیین شوند. از آنجا به بعد، نوع درستی از جذبه تبلیغاتی و سبک اجرایی مسیر خلاقانه را پیش پای ما خواهد گذاشت. جالبترین پیام در جهان، اگر که تشخیص عاطفی درستی از یک نیاز بر نیانگیزد و برای کسی که تبلیغات را «میبیند» جذبهای نداشته باشد، ممکن است اثر مورد نظر و مطلوب را به جا نگذارد.