گزارش پنل «جواهر معاصر در ایران» در هفته دیزاین تهران
شنبه، 24 آبان 1404، در پنجمین روز هفته دیزاین تهران در بخش مد و پوشاک، گالری ماد میزبان پنلی با موضوع «جواهر معاصر در ایران» بود. مدیریت این پنل را شهرزاد علیاری، جواهرساز و مدرس دانشگاه بر عهده داشت و امیرمحمد نصیری، رضا میکائیلزاده و حجتالله مرادخانی به عنوان مهمان در این پنل حضور داشتند.
نویسنده: وجیهه مبارکی
جریان جواهرسازی معاصر و چالشهای هنرمندان
علیاری در سخنان خود اشاره میکند که در جهان، جواهرسازی معاصر جایگاه مستقلی دارد و گالریهای متعددی به طور اختصاصی به آن میپردازند، اما در ایران این حوزه هنوز زیرشاخهای از هنرهای تجسمی محسوب میشود و به عنوان یک هنر تخصصی شناخته نشده است.
او تأکید میکند که هر جریان هنری، ناگزیر با جریان مارکتینگ همراه است. از نگاه او پرسشهای اصلی اینجاست: چالش هنرمندان با مارکتینگ چیست؟ گالریها در قبال هنرمندان چه مسئولیتی دارند؟ نگاه اسپانسرها به هنرمندان چگونه شکل میگیرد؟ و در آخر، اقتصاد هنر در این حوزه چگونه تعریف میشود؟
چالشهای هنرمندان و توقعات آنان از اسپانسرها
نصیری با رویکردی هنرمندانه به موضوع نگاه میکند. به باور او، حمایت مالی میتواند مسیر یک هنرمند را تغییر دهد و در رشد فردی او و بهبود کیفی آثار نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
او میگوید این حمایتها زمانی کارساز هستند که بر فرآیند تکیه کنند، نه صرفاً بر نتیجه و فروش. هنرمند زمانی میتواند عمق اثر و هویت شخصی خود را حفظ کند که تحت فشار بازدهی مالی نباشد.
از نگاه او، رابطهی هنرمند و اسپانسر باید مبتنی بر درک متقابل و سازوکار تعاملی باشد؛ حمایتی که در خدمت خلق اثر قرار گیرد.
نگاه سرمایهگذاران و اسپانسرها به جواهرسازی معاصر
میکائیلزاده صحبتهای خود را با این جمله آغاز میکند: «اسپانسر نه خیّر است، نه متولی هنرمند.»
از نظر او، هنرمند در تلاش است سطح فرهنگ را در حوزهی خود ارتقاء دهد؛ بنابراین مدل ذهنی «ولایت» یا «ولیِ هنرمند» در رابطهی اسپانسر و هنرمند بیمعناست.
او سه دلیل برای بیعلاقگی اسپانسرها نسبت به ورود به این حوزه مطرح میکند: اول آنکه کمبود مخاطب هنر در ایران ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد. دوم، انتزاعی بودن زبان هنر و دشواری ارتباط مخاطب که میتواند منجر به تمسخر یا بازخورد منفی شود. سوم، اهمیت بازدهی رسانهای برای اسپانسر؛ زیرا سرمایهگذار بر اساس اعداد و ارقام تصمیم میگیرد و درصدد بازگشت هرچه سریعتر سرمایه است.
او در ادامه مسائل دیگری را نیز مطرح میکند، از جمله اینکه آیا یک اسپانسر با نفوذ حاضر است کنار هنرمندی کمنام دیده شود؟ آیا سبک زندگی هنرمند با حساسیتهای رسانهای اسپانسر سازگار است؟ و مهمتر از همه، آیا اسپانسر ایرانی اصلاً آمادهی ورود به حوزهی جواهرسازی معاصر هست یا خیر؟
به باور او، هنرمند باید نخستین اسپانسر خود باشد. او همچنین نقش گالریها را چنین تعریف میکند: «گالری، مسئول کشف هنرمند نیست؛ بلکه مسیر این اکتشاف را میسازد.»
اقتصاد و هنر؛ رابطهای ضروری
مرادخانی در پاسخ به رابطهی اقتصاد و هنر، به جایگاه جواهرسازی معاصر در میان محصولات دیزاین اشاره کرد. او افزود که جواهرسازی یکی از پرسودترین شاخهها در صادرات محصولات خلاق جهان است؛ اما در ایران به دلیل نبود منابع معتبر آماری، هیچ دادهی قابل استنادی وجود ندارد.
او تأکید کرد که به دلیل نفوذ رسانهای بالاترِ هنرهای تجسمی، جواهرسازی در ایران زیر سایهی این حوزه قرار گرفته است؛ در حالی که این دو از نظر ساختار، ارزش افزوده و استانداردهای حرفهای کاملاً متفاوت هستند.
به باور او، جواهرسازی معاصر در ایران تنها زمانی میتواند از این سایه بیرون بیاید که اکوسیستم حرفهای خود را بسازد؛
ساختار، مپینگ، شناسایی فعالان، تعریف فرآیندها و درک نیازهای واقعی این حوزه.
سخن آخر
آنچه در این پنل دیده شد، تصویری روشن از وضعیت جواهرسازی معاصر در ایران بود. کمبودها و دغدغههای هنرمندان و اسپانسرها و همچنین نبود زیرساختهای اساسی در تشکیل جامعهی دیزاینرهای این حوزه از جمله مسائلی بودند که در این گفتوگو به آن پرداخته شد.
برای آنکه جواهرسازی معاصر جایگاه واقعی خود را بیابد، لازم است هنرمندان، گالریها، سرمایهگذاران و نهادهای فرهنگی همزمان و هماهنگ عمل کنند تا این حوزه بتواند همانگونه که در جهان دیده میشود، در ایران نیز به عنوان یک مدیوم مستقل، زنده و اثرگذار شناخته شود.